فاطمهفاطمه، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 12 روز سن داره
امیر رضاامیر رضا، تا این لحظه: 6 سال و 11 ماه و 9 روز سن داره

فاطمه عشق خاله

بدون عنوان

انا لله وانا الیه راجعون اتش نشان ها در فاجعه ی جانسوز پلاسکو جان باختند انها برای اینکه جان چند نفر را نجات دهند جان خودشان گرفته شد رو حشان شاد و یادشان گرامی ...
1 بهمن 1395

بدون عنوان

خیلی وقته که به وبلاگ سر نزدم انقدر سرم شلوغ که وقت نمیکنم این هفته 15 هفته است که فاطمه خانم ابجی شده خیلی هم خوشحال حتی موقعی که مامانش دعواش میکنه میگه من ابجیم چرا منو دعوا میکنید همش میگه اسمش هانیه است چون بهش گفتیم اگه دختر بشه اسمشو میذاریم هانیه من که خیلی خوشحالم  خیلی شیرین زبون شده مثلا اگه دیروز یک کار بدی کرده باشه میگه من نینی بودم این کارو کردم از صبح تا شب کلی خاطره از نینی بودنش داره   همش هم داره سیدی نگاه میکنه پدر مارو در اورده از بس گفته سیدی بذارید خوب اینم از شیرین زبونی های این چند وقتت این هم عکس فاطمه خانوم البته قدیمی     ...
8 دی 1395

حجاب یعنی......

    حجاب یعنی هیچگاه به خاطر هیچ کس دست از ارزش ها نکشیدن حجاب یعنی حفاظت از زیبایی حجاب یعنی لایک ارزشمند خدا نه لایک بی ارزش بعضی ها حجاب یعنی دارای حریمی هستم که هرکسی به ان راه ندارد حجاب یعنی چشمانی باز حجاب یعنی زاده ی اهل جاهلیت نیستم  حجاب یعنی تاج بندگی حجاب یعنی برای خودم ارزش قایلم حجاب یعنی زرهی در برابر چشمان مریض حجاب یعنی زکات زیبایی حجاب یعنی اعتماد به نفس حجاب یعنی همه ی من برای یک نفر حجاب یعنی نماد هویت انسانی حجاب یعنی به دست اوردنم اسان نیست حجاب یعنی صدفی بر گوهر وجود حجاب یعنی ازاد بودن از زندانی به نام نظر دیگران حجاب یعنی من انتخاب میکنم که تو ...
1 آبان 1395

یه عشق جدید

عزیز دلم تا چند وقت دیگه یه نینی ناز دیگه توی خوانوادمون قرار بیاد قرار تو داداش دار یا ابجی دار بشی عشقم من خیلی خوشحالم ولی اینو بدون هیشکی به اندازه ی تورا دوست ندارم ...
30 مهر 1395

بدون عنوان

ما امسال اومدیم بندر عباس نسبت به سال های دیگه بیشتر گشتیم خیلی هم خوش گذشت وسط عید هم خاله اکرم و خاله کوکب و بچه هاشون اومدن بندر عباس دور همی خوبی داشتیم اصلا دوست نداشتم برگردیم تهران ولی چند وقت بعد شما به خاطر کربلای مامان اختر اینا اومدید تهران و کلی وقت موندید این عکس هم روز اخری که بندر عباس بودیم ازت گرفتم ریز ریز خاطرات عید رو تو پست های بعدی میذارم ...
29 مهر 1395

اتلیه

خوشگلم روز تولد یک سالگیت مامان بابا بردنت اتلیه این شد اولین اتلیه ی زندگیت این برگزیده ترین عکس هات است تو بیشتر عکس ها خرابکاری شده ...
29 مهر 1395

مسابقه ی عکس

این مسابقه موقعی شروع شد که فاطمه هوس کرد روسری سرش کنه و با چادر وقتی دیدیم خوشگل شده مامانش برگشت گفت عکس بندازید بهترین عکس جایزه داره ما هم ریختیم سر فاطمه مثل ادمهای مشهور یک عالمه ازش عکس انداختیم  عکس دومی برنده شد که من ازت انداختم عکس بالایی شم فرداش ازت انداختم  خوشگل من ...
29 مهر 1395