فاطمه عشق خاله

سلام خیلی وقته که اینجا نبودیم حالا اومدیم با عکس های جدید خیلی خوب عکس هارو که دیدید نظر یادتون نره...

خیله خوب این پست هم به پتیان رسید تا پست بعدی خدا یار و نگهدارتان...

عزیز دلم مامانی عکس تو و داداشی رو گذاشته کنار هم و باهم مقایسه تون کرده حالا من این عکس هارو میذارم تو وبلاگ که بقیه هم ببینن. ️ ️ ...

قربونت بشم من این چند وقته خیلی خوشگل حرف میزنیحالا من چند تاش رو الان میگم   مثلا اوندفعه ای جلوی ایینه واستاده بودم تو برگشتی گفتی حرکت کن حرکت کن    امیررضا روپام بود گهوارش باز شده بود تویرگشتی گفتی ببندش من گفتم نمیتونم بعد تو برگشتی گفتی باشه هرموقع اوضاعت okشد هرموقع هرکی دستشم بهت میخورد دستشو میگرفتی میگفتی هیچ وقت هیچ کسو نزن هرموقع هرکی سر سفره با دهن پر حرف میزدی میگفتی با دهن پر حرف زدی   اونموقع یه چیزی گفتی نفهمیدم گفتم چی برگشتی گفتی پیچ پیچی   هرموقع دعوات میکردیم میرفتی تو اتاق دررو میبستی دوساعت میشستی حرف میزدی با خودت ما هم پشت در همش میخندیدیم   &nbs...

      سلام دوباره اومدیم با عکس های جدید گرچه قدیمی اند ولی نتونستم بذارم و الان میخوام ازش رونمایی کنم حالا بریم سراغ عکس ها       این نقاشی مامان کشیده اونموقع که کلاس طراحی میرفتش دست گلش درد نکنه   اینم فاطمه خانوم با روسری قشنگشون     قربون اون چشمای قشنگت برم که عینک زدی       اینم قم حرم حضرت معصومه     اینم شیراز خونه ی مامان نسرین     اینجا هم ریحانه جون موهاتو درست کرده     اینجا هم ماسال     این هم یک...

                        ...

سلام خوبین دیروز تمام عکس ها ی امیر رضاو فاطمه رو گذاشتم  دیگه عکس خاصی ندارم برای همین اسم هاشون رو میذارم امید وارم لدت ببربید                       ممنون که مارا تا اینجا همراهی کردید و قدر دان وقتی که برای ما گذاشتید هستیم روز بخیر   ...

سلام ما اومدیم خیلی وقتکه درست و حسابی مطلب نمبذارم برای اینکه عکس هام رو تبلت بود من اصلا حوصله نداشتم بریزم ولی الان شکر خدا الان حوصله کردم و ریختم احالا میریم سراغ عکس ها عکس دونفره خوشمل های من بندر عباس   ابنجا هم شیراز هستش این عکس مال خیلی وقت پیش ولی چون رو تبلت بود نتونستم بریزم   اینجا هم شیراز کنار گلها فاطمه خانوم اینجا هم فاطمه خانوم مشغول مطالعه هستن اینجا هم فاطمه تو گرمای شیراز مشغول اب بازی واین هم پاهای امیر رضا خان که خیلی هم خوشمل افتاده الهی قربون خندت بشم من دورت بگردم   بالاخره بعد از تلاش های بسیار اقا امیر رضا راضی ب...

خیلی وقته که اینجا نیومده بودیم چون وقت نکردم که بیام و عکس های دسته گل جدیدمنون رو بذارم از وقتی امیر رضا بدنیا اومده فاطمه عاشقش شده کلی هم به مامانش کمک میکنه تو خوابوندن امیر رضا و نگهداریش شما روز چهلم امیررضا از تهران رفتید من که دلم خیلی برای امیر رضا و تو تنگ شده کاشکی زود تر بیاین خیلی خوب بریم سراغ عکس های کوچولومون                             این هم یک عکس از امیررضا که داره دم ساحل افتاب میگیره     اینجا هم وصلش کردیم به بند رختی که خشک بشه   این هم عکس دون...